مطالعه حاضر با هدف مقایسه بین فرهنگی تفکر خلاق در میان دانشآموزان دبیرستانی چینی از مناطق کشت برنج چمپا محلی و گندم در چین از طریق تئوری برنج انجام شد که فرض میکند تفاوتهای روانشناختی عمدهای بین افراد در این زمینه وجود دارد.
این مناطق کشاورزی تفاوت در طرز فکر فرهنگی و خلاقیت بین گروه برنج (n = 336) و گروه گندم (n = 347) با استفاده از نسخه چینی (1) مقیاس فردگرایی و جمع گرایی اوکلند (AICS) و شناسایی شد.
تولید تفکر خلاق و طراحی (TCT–DP)، به ترتیب. یافته های جالبی به دست آمد. نتایج تحلیل میانگین نهفته نشان می دهد که گروه برنج به طور معنی داری جمع گرایی و خلاقیت انطباقی بیشتری نسبت به گروه گندم از خود نشان داد اما فردگرایی و خلاقیت نوآورانه و مرزشکنی کمتری داشت.
با این حال، دو گروه هیچ تفاوت قابل توجهی در عملکرد خلاق کلی خود نشان ندادند، همانطور که در امتیاز ترکیبی TCT-DP منعکس شده است.
علاوه بر این، نتایج تحلیلهای رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی نشان داد که جمعگرایی با خلاقیت انطباقی رابطه مثبت دارد اما با خلاقیت نوآورانه و مرزشکنی رابطه منفی دارد.
با این حال، یک الگوی معکوس برای فردگرایی پیدا شد. این یافتهها گفتمان مربوط به نظریه برنج را غنی میسازد و تأثیر فرهنگ بر خلاقیت را روشن میکند.تفاوتهای فرهنگی در خلاقیت مدتهاست مورد بررسی قرار گرفتهاند.
و در چنین مطالعاتی، خلاقیت معمولاً به عنوان ترکیبی از اصالت و تناسب مفهومسازی شده است.
علاوه بر این، فرهنگ اغلب بر اساس بعد فردگرایی و جمع گرایی مورد مطالعه قرار گرفته است. بسیاری از مطالعات گذشته بر مقایسه بین کشورهای غربی (نماینده فرهنگ فردگرا) و کشورهای آسیای شرقی (نماینده فرهنگ جمعی) در زمینه خلاقیت متمرکز شده اند.
هدف این مطالعه تحلیل تفاوتهای فرهنگی در خلاقیت با بررسی دیدگاهی است که اخیراً پیشنهاد شده است و نظریه برنج، که فرضیه جالبی را در رابطه با تفاوتهای عمده روانشناختی در میان مناطق مختلف کشاورزی در چین مطرح میکند.